فرهنگ ايران و ایرانی در عصر جهانی شدن

فرهنگ ايران و ایرانی در عصر جهانی شدن

فرهنگ ايراني فرهنگي است که قرنها تجربه دانش و خرد و سنت و آداب را پشت سر گذاشته است. مردم ايران در طول تاريخ ميهن

خويش که از قديم ترين سابقه و ديرينه برخوردار است سازنده و حراست کننده فرهنگ خويش بوده اند و فرهنگ ايراني نيز از قوميت و

دوام ايران و ايراني حفاظت کرده است چون ارزش و وجه تمايز هر قومي نسبت به ديگر اقوام به فرهنگ او وابسته است و فرهنگ والاي

ايراني، او در ميان اقوام و ملل متمايز ساخته است.

بسياري از اقوام جهان با حمله و هجوم به سرزمين هاي ديگر، فرهنگ خود را به ساکنان آن نقاط ارایه و يا تحميل کردند، اما تاريخ نشان

مي دهد که مهاجماني که کشور ما را محل تاخت و تاز خود قرار دادند همچون يونانيان و مغولها، تحت تاثير فرهنگ ايراني قرار گرفتند.

ابتدا بهتر است درباره ی دوعبارت زیر کمی توضیح دهیم:

فرهنگ

فرهنگ یک مفهوم گسترده‌است که شامل رفتارهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، اعتقادات، هنرها،

قوانین، آداب و رسوم، قابلیت‌ها و عادات افراد در این گروه‌ها می‌شود.همچنین میتوان فرهنگ را، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها،

هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرامی‌گیرد تعریف کرد. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به

نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود. همچنین فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه

است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. فرهنگ همواره نرم‌افزار است و تمدن شامل آن و سخت افزارهاست. مثلاً گفتگو به زبان

فارسی یک راهکار است بر رفع نیاز رو در رو سخن گفتن و زبان چینی راهکاری دیگر برای مردمانی دیگر برای رفع همین نیاز است.

فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است.

 

هویت

هویّت به مجموعه نگرش‌ها، ویژگی‌ها و روحیات فرد و آنچه وی را از دیگران متمایز می‌کند، گفته می‌شود. هویّت عبارت است از مجموعه

خصوصیّات و مشخّصات اساسی اجتماعی، روانی، فرهنگی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان که به رسایی و روایی بر ماهیّت یا ذات

گروه، به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دخالت کند و آنها را در یک ظرف مکانی و زمانی معیّن به‌طور مشخّص و قابل قبول

و آگاهانه از سایر گروه‌ها و افراد متعلّق به آنها متمایز سازد.

 

دیدگاه­های مختلف فرهنگی راجب جهانی شدن:

در آثار نویسندگان، فرایند جهانی شدن معمولاً در چهار حوزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. در

این­جا ما بعد فرهنگی جهانی شدن و دیدگاه­های مربوط به آن را بررسی می­کنیم، بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران، جهانی شدن را

بیشتر با تکیه بر بعد فرهنگی آن مورد توجه قرار می­دهند.

از بعد فرهنگی جهانی شدن بیشتر ناظر بر فشردگی زمان و مکان و پیدایش شرایط جدید برای جامعه جهانی و جهانی شدن فرهنگ

است. تمرکز این بعد از جهانی شدن بر تأثیراتی است که فرهنگ جهانی بر هویت­ها و فرهنگ­های ملی و محلی بر جای می­گذارد و احیاناً

موجب شکل­گیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصه جهانی می­شودکه هرگونه محدودیت فرهنگی زندگی اجتماعی را تعدیل می­کند یا

از میان بر می­دارد و فرهنگی جهانی را شکل می­دهد. نظریه­پردازانی که دیدی فرهنگی به فرآیند جهانی شدن دارند با یادآوری نقش

بسیار موثر جریان­ها و شبکه­های رسانه­ای، توجه بیش از حد به عوامل اقتصادی و سیاسی جهانی شدن را غریب می­دانند و توجه بیشتر

به فرهنگ و آگاهی را خواستارند. نظریه­پردازان مورد نظر فرایند در هم تنیدگی و یک­دست شدن جهان را می­پذیرند، ولی شیوع یک

فرهنگ توده­ای مشترک را عامل و زمینه ساز این همگونی و وابستگی فزاینده می­دانند.

 

جایگاه فرهنگ و تمدن ایرانی :

از آن­جا که مقوله فرهنگ، امری پویا و مستمر است، شناخت وضعیت فعلی آن منوط به آگاهی از پیشینه و سیر تاریخی آن خواهد بود که

هر شناختی از گذشته، پیش زمینه­ای برای گذر به آینده است،  به همین دلیل،  بازنگری دوباره هویت فرهنگی، نه برای تفاخر و

تجلیل بیهوده از باورهای کهن و در جا زدن و توقف در آن، بلکه ریشه­یابی عناصر سازنده فرهنگ امروزی ما ضروری است. هم­چنین سخن

درباره فرهنگ و تمدن ایرانی  به منظور تقویت هویت ملی (که در جای خود لازم است) بدان جهت است که چالش تمدن مدرن، هیچ

جامعه­ای را به حال خود رها نکرده است. در روزگار ما تمدن و فرهنگ ایرانی- اسلامی درمواجهه و تصادم با فرهنگ جدید جهانی قرار

گرفته و در نتیجه این مواجهه و مقایسه، امروزه خودآگاهی نسبت به هویت فرهنگی­مان بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است تا از

سویی در همسازگری آن با پیشرفت­های سریع جامعه بشری و فرآیند جهانی شدن مددکارمان باشد و از سوی دیگر، به استعدادهای

ذاتی خود بیشتر پی برده و بر اعتماد به نفس­مان در طی این فرآیند (جهانی شدن) بیفزاید.

در مجموع می‌توان عناصر فرهنگ ایرانی را که فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی ایران است را به اختصار چنین برشمرد:

۱. زبان پارسی که از شاخصه‌های اصلی فرهنگ ایرانی است.

۲. اعیاد ملی از جمله نوروز و شب یلدا و تقویم هجری شمسی.

۳. مذهب تشیع و شاخه‌های مختلف آن

۴. دین‌ها و آیین‌های زرتشتی، مهرپرستی و بهائی ۵. هنر ایرانی (ادبیات و شعر پارسی، معماری ایرانی و غذای ایرانی)،

۶. فرهنگ­های کردی و آذربایجانی(همان).

 

این خبر پیشنهادی را هم ببینید!  آگهی رایگان

سرنوشت ملت ایران تا حد بسیار زیادی مرهون موقعیت جغرافیایی زیستگاه­شان

است. تمدنی که از تلاش­های حدود پانزده هزار سال قبل از میلاد، مردم این

سرزمین مایه می­گرفت و طی هزاره­های سوم تا اول قبل از میلاد با ورود مهاجران

هند و اروپایی، تلفیقی زیبا با دستاوردهای این اقوام پیدا کرد.

دین زرتشت که با واقعیات زندگی و زیستگاه ساکنان ایران مطابقت داشت،

شکوفایی بیش از پیش را به ارمغان آورد. شکل­گیری حکومت­های منطقه­ای و

وسیع هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان، ملت­های متمدن را به تعاون

در تعالی فرهنگ و تمدن رهنمون ساخت.

فرهنگ ایرانی ترکیبی ازعناصر مختلف است که درطی تاریخ درهم تنیده شده و به صورت مجموعه­ای واحد و یکپارچه موجودیت یافته

است. این وجود فرهنگی همواره تحت تأثیر روندها و رویدادهای بزرگ تاریخی قرار داشته است. در حالی که در دولت­های قبل از انقلاب

اسلامی تلاش برای زدودن یا کم رنگ کردن عناصر اسلامی از فرهنگ ایرانی صورت می­گرفت، با وقوع انقلاب اسلامی ایران در اواخر قرن

بیستم، بعد اسلامی هویت ایرانی تقویت شد.

البته ورود اسلام به سرزمین ایران در مواردی موجب ایجاد چالش میان فرهنگ اسلامی و فرهنگ ملی ایران شد و بعضی از رفتارهای

تحقیرآمیز اعراب به این چالش دامن زد، ولی اندیشمندان بزرگ ایرانی با نفی و طرد رفتارهای اعراب و با پذیرش آگاهانه اسلام و تلفیق

آن با عناصر سازنده و مثبت فرهنگ ملی موجب پیدایش فرهنگ و هویت تازه­ای به نام فرهنگ ایرانی– اسلامی شدند.

 

میراث فرهنگی ایران :

 

میراث فرهنگی ایران هم­چنان کتاب­ها وآثار برجسته­ ای  درباره تاریخ، گستره سرزمینی،  سنت­ ها و اندیشه­ های دینی و فلسفی-

سیاسی ایران به رشته تحریر در آمده است. در این زمینه بویژه آثار منظوم پس از اسلام اهمیت فراوان پیدا می­کند. آثار شعرای بزرگی

هم­چون فردوسی، رودکی، نظامی، حافظ، سعدی، مولوی و صدها شاعر دیگر در بردارنده بخش­های مهم تاریخ، گستره سرزمینی، میراث

سیاسی (نهاد دولت) و اندیشه­های سیاسی، فلسفی و دینی ایرانیان است. مفاهیم والای شاهنامه، گلستان و بوستان سعدی، غزلیات

حافظ، مثنوی معنوی و خمسه نظامی و ده­ها اثر ادبی دیگر گنجینه­های گرانبهایی هستند که نه تنها نظایر آن را کمتر می­توان در سایر

نقاط جهان یافت، بلکه شکل دهنده روح و روان ایرانی در گذر تاریخ نیز بوده­اند. در کنار این آثار میراث ادبی، زبان فارسی از اهمیت والایی

برخوردار می­شود. گرچه برخلاف نظر برخی پژوهشگران، تنها نمی­توان به زبان فارسی به منزله عمده­ترین عنصر سازنده هویت ملی

ایرانی اکتفا کرد؛ از آن­جاکه تمامی میراث ادبی، تاریخی، عرفانی، دینی و فلسفی اندیشه ایرانی و نیز اکثر کتاب­های نظم و نثر مربوط به

تاریخ و اساطیر ایران به زبان فارسی نوشته شده است، این زبان را می­توان یکی از ارکان عمده هویت ملی ایرانی به شمار آورد.

 

نتیجه ­گیری : 

موقعیت  کشور ما که آ­ن را در حقیقت به پل ارتباطی در چهار راه تمدنی جهان تبدیل نموده است به علاوه ویژگی­های خاص و استثنایی

فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی باعث شده  همواره درطول تاریخ به عنوان یک تمدن برجسته جهانی پیشینه زیبا و موثری در نزدیکی ملت­های مختلف جهان داشته باشد.

علاوه بر ذوق سرشار و خلاقیت خود در تمدن­سازی، به اخذ فرهنگ و تمدن ملل دیگر و پردازش مجدد و تکامل آن­ها پرداخته و این شکل

جدید را به ملل دیگر منتقل ساخته است.

بر این اساس توجه به نکات ذیل ضروری به نظر می­رسد:

– آشنایی با تاریخ جامعه از اهمیت در خور توجهی برخوردار است.

– حضور مستمر و بانشاط در عرصه تعامل و تقویت همکاری­های فرامرزی با سایر ملت­ها.

– آموزش آحاد جامعه از جمله موضوعاتی است که باید مورد توجه متولیان امر قرار گیرد.

– برخورد محتاطانه با پدیده جهانی شدن به دلیل ابهام و پیچیدگی آن.

 

منبع : http://jss.iaut.ac.ir

 

 

۲۲ مرداد ۱۳۹۹ / توسط / در

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.